˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙

 

 

چه غم گر هر کسی از من بجز غم رو بگرداند

        مبادا از سرم رو کاسه‌ی زانو بگرداند

          رهین منّت دردم که بنشسته به پهلویم

         به بستر، او مرا زین سوی، بر آن سو بگرداند

         نگاه شوهر تنهای من این راز می‌گوید

        که دیده؛ همسری از همسر خود رو بگرداند

   ز بس بیزارم از دشمن عیادت چون کند از من

کمک از فضّه گیرم تا رخم از او بگرداند

     دلم را مژده دادم تا اجل آید به امدادم

      کجا بیمار رو، از کاسه‌ی دارو بگرداند

       پرستاری ندارم بر سر بالین بیماری

    مگر آهم ازین پهلو به آن پهلو بگرداند

   فدایی علی هستم پی حفظش دلم خواهد

اجل دست مرا گیرد به دور او بگرداند

              شاعر: علی انسانی

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

 

حیدر که هست پس تو چرا کار می کنی

 جارو مکش که سرفه امانت نمی دهد

نانی بخور، عزیز دلم آب رفته ای

این کاسه های آب، توانت نمی دهد

دنبال رنگ چهره در آیینه ات مباش

آیینه شرم کرده نشانت نمی دهد

تابوت قوس دار و عجیبی که ساختم

شرحی زحجم جسم کمانت نمی دهد

دستاس!دست فاطمه ام پینه بسته است

از خواهش من است تکانت نمی دهد

سروده وحید قاسمی

 


 

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

 

در می زنند فکر کنم مادر آمده

از کوچه ها بنفشه ترین پیکر آمده

 او رفته بود حق خودش را بیاورد

دیگر زمان خونجگری‌ها سر آمده

 وقتی رسید اول مسجد صدا زدند

بیرون روید دختر پیغمبر آمده

 سوگند بر بلاغت پیغمبرانه اش

با خطبه هایش از پسِ آنها برآمده

 سوگند بر دلایل پشت دلایلش

در پیش او مدینه به زانو درآمده

 مردم حریف تیغ کلامش نمی شوند

انگار حیدر است که در خیبر آمده

 وقتی که رفت از قدمش یاس می چکید

یعنی چه دیده است که نیلوفر آمده

 گنجینه های عرش الهی برای اوست

هر چند گوشواره اش از جا درآمده

 در کنج خانه بستری آماده می کنم

در می زنند -  فکر کنم مادر آمده

 

علی اکبر لطیفیان

این روزها

مردی که بدر و خیبر و خندق حماسه ساخت

سـر در بغــل گـرفتــه و زانــو گـرفـته است

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

 

 

 

نمایان شد ز خط آتش و دود                      که جرم فاطمه حب علی بود

پس از زهرا علی بی همزبان شد              اسیر امتی نامهربان شد . . 

 

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

یاسی که شاخه اش به دو ضربه بریده شد

افتاد بر زمین و دوباره کشیده شد


آه از نهاد عرش خدا هم بلند شد

وقتی که غنچه با گل از این باغ چیده شد

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود

خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود

ای که بستی راه را در کوچه ها بر فاطمه

گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

سرنوشت آن گل پرپر نمی دانم چه شد

شرح این خون گریه را آخر نمی دانم چه شد


احترامش را پدر خیلی سفارش کرده بود

آن سفارش های پیغمبر نمی دانم چه شد

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

حال من بی تو خراب است کجایی آقا

  نقش من بی تو برآب است کجایی آقا

    عمر بیهوده من بی تو چه ارزد تو بگو

     زندگی بی تو سراب است کجایی آقا

دل غمگین مرا کی تو عنایت بکنی

   منتظر بهر جواب است کجایی آقا

     تا که از در برسی رخ بنمایی تو به من

     دل من در تب و تاب است کجایی آقا

از غم دوری تو هر نفس ای راحت جان

   گریه بی حد و حساب است کجایی آقا

       داستان غم هجران تو ای یوسف من

     قدر یک کهنه کتاب است کجایی آقا

چه شود گر نظری بر من بیچاره کنی

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

http://www.uploadtak.com/images/v49__334.gif
کعبه بی نام و نشان می ماند اگر زینب نبود

بی امان دارالامان می ماند اگر زینب نبود

گرچه دادند انبیا هر یک نشان از کربلا

کربلا هم بی نشان می ماند اگر زینب نبود

مکتب سرخ تشیع کز غدیر آغاز شد

تا ابد بی پاسبان می ماند اگر زینب نبود

مکتب قرآن که از خون شهیدان جان گرفت

بی تحرّک هم چنان می ماند اگر زینب نبود

http://www.uploadtak.com/images/c1847__1.gif

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 http://www.uploadtak.com/images/v49__334.gif

گفتم که روی ماهت از من چرا نهان هست

گفتا تو خود حجابی ور  من رخم عیان هست


گفتی به من سر میزنی کی میزنی کی میزنی

یبن الحسن یبن الحسن  یبن الحسن یبن الحسن 

چه شود که پا گذاری به رواق دیده گانم

منم ان که انتظارت زده شعله ها به جانم

چه مدیحه ای بخوانم که تو را قبول افتد

تو به باغ گل گل ابی  پسر ابوترابی


شده  موی تو کمندم  به خط تو پایبندم

تو بخند تا بخندم به خدا شاد از انم

اگر عاشقی گناه هست گنهم مرا پناه هست

دل بی گناه تباه هست تو چه خواهی ام امانم


چه شود که رخ نمایی گره از دلم گشایی

گل فاطمه کجایی که دهی خط امانم

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 مـن گـریخته ام

و در پـی مـن صـیادها

و فـرا رویـم دام هـا

یــا ضــامن آهـــو

مــن یـقین دارم دسـتان تـو تـنها سـهم آهـو نـیست

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 

<<علیه السلام>>

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 به ذهن شب زده من ظهورکن مهتاب

ز دشت تیره ظلمت عبورکن مهتاب

دلم گرفته، نگارم، ببین که تاریکم

 به خاطر دل عاشق، ظهورکن مهتاب . . .

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

 

من از سرودن شعر ظهور مي ترسم
.
دوباره بيعت و بعدش  عبور مي ترسم
.
كسي كه با تو بماند به جانت آقا نيست
.
براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

  غلتیدن در خون خود و اوج عبودیت 

 
چـه شایسته است، 

کـه اوج عبودیتت را با غلتیـدن در  خـــون خـــود متجلـی نمـایی
..
آری زیباسـت شهـادتـــــ

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

  تسبیحی یافته ام

 نه از جنس سنگ و خاک


بلور اشک هایم را به نخ کشیده ام 

این روزها به جای دعــــــا و ذکـــر

باید گریست..!!!
..


امام صادق "علیه السلام" فرمودند:

نفس کسی که برای مظلومیت  ما محزون است تسبیح است.

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

  

 


"خدایـــ ـــا"
.
در"۲" راهـــی زندگی ام
.
تابلوی راهـــت را محکـــم قرار بده
.
نکند که با نسیــــمی راهـــم را کـــج کنم

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

فیض دو جهان به حب مولا بسته ست

بر گوشه ای از چادر زهرا(س) بسته ست
اجلاس گروه  "پنج و یک" یک شوخیست
دنیا به گروه   "پنج تن"   وابسته ست 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

  "حجابـــ اسلامی"

 

مُهر عنایت حق بر قامت فرشتگان زمین است.

 

 

«حجاب» همان چادری بود

که پشت در خانه سوخت،ولی ازسرفاطمه(س) نیفتاد

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

بعضی وقت ها خدا ؛

درهای رحمتش رو یه خورده باز می کنه ؛

تا بتونی از لای در، رحمت هاشو ببینی ؛

ولی نمی تونی بهشون دست بزنی ؛

چون روی در، قفلی به نام حکمته ...!

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

شما بخش کردن َ ت خوب است

به من می گویی

وقتی زینب

پای ِ پاره های ِ تن ِ برادرش می نشیند

صبر چند بخش دارد؟

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

چه تعبیری خــــدا

 درنقطه دارد که تفسیری جدا هر نقطه دارد

به تعداد بهار عمر زهرا(س) همین اندازه کوثر نقطه دارد . . .

(سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)

 

  

دلم را با غم مادر نوشتن غبار چادر خاکی نوشتن


خدا بر بیرق عشاق زهرا(س) نوشت این طایفه شاه بهشتند

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 



فاطميه قصه گوي رنجهاست 

 فاطميه تفسير سوز مرتضي ست

فاطميه شعر داغ لاله است

قصه ي  زهراي 18 ساله ست


فاطميه شرح ديوار و در است

 دفتر در مقام سخت زينب پرور است

..

.

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد

بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد


سوگند به هر چهارده آیه نور

سوگند به زخم های سرشار غرور


آخر شب سرد ما سحر می گردد

مهدی به میان شیعه برمی گردد


یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ...

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

ای کاش در امر فرج  تعجیل گردد

سال فرج بر ثانیه تبدیل گردد

مولای عالم مهدی زهرا بیاید

 
تا در کنارش سال ما تحویل گردد

..
.



ایکاش ساعت قلبمون

 
همیشه به این وقت تنظیم میشد...


.

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)
            انشام دوباره بیست بابای گلم!

                   موضوع: ( کسی که نیست) - بابای گلم -




                دیشب زن همسایه به من گفت: یتیم

                    معنی یتیم چیست بابای گلم؟!



                  من منتظرم عزیز! حتما برگرد.........

                از این سفر دراز لطفا برگرد......

                   دعوت شده ای به مدرسه ، باباجان!

                   یک لحظه فقط بیا و فورا برگرد...... 
 
                              
 
                                            شعری دیگر از یک دختر عزیز شهید :
 
این زندگی قشنگِ من مال شما

ایام سپید رنگِ من مال شما

یک لحظه فقط بابایم را بدهید
 
این سهمیه های جنگِ من مال شما 
 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

هر دم به ضریح بی نشانت ای ماه

بسته است دخیل قلب من با هر آه

عمری است تپش های دلم می گوید

یا فاطمه اشفعی لنا عندالله

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

علی اصغر

خوشبو ترين گل گلاب كربلا منم

شيوا ترين نواي ني نينوا منم

با خون نوشته روي گلويم كليم عشق

باب الحوائج حرم مصطفي منم

با تير عشق هستي خود را فروختم

   بازار عشق را به تبسم بها منم

     خون گلوي من به همه دردها دواست

       درمان دردهاي دل بي دوا منم

      با دست كوچكم گره ها باز مي شود

    مردم علي اصغر مشكل گشا منم

نامم علي اصغر و در كشتي حسين

     هم بادبان و لنگر و هم ناخدا منم

       اي حرمله به بيشۀ ما بيهوده ميا

        چون شير كوچك حرم لا فتي منم

       آوازه شجاعت من تا به عرش رفت

     خيبر گشاي ديگر خيبر گشا منم

     اين دست هاي كوچك من دست حيدري است

شش ماهه اي كه كشته شد بي صدا منم

حاج داود داللهي(قطره)

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

امــــام حسیـــــــن ( ع )

مرا درد و مرا درمان حسين (ع) اســت

مـرا اول مـــــــرا پايان حسين(ع) است

دل  هـــر   کـس  به  ايماني  سرشتـــــه

مرا هم دين و هم ايمان حسين(ع) است

همه  عالم به  اذن  حق  تعالـــــــــــــي

چو عبدي سر به فرمان حسين(ع) است

بهشت  و  جنت  و  فردوس  اعــــــــــــلاء

همه معلــــــــــول پيمان حسين(ع) است

براي  هر دلــــــي جانان  و  جانـــــــــــي

مرا هم جان و هم جانان حسين(ع) است

عقول  جن و  انس و  هـــــم ملائــــــک

به حقِ حق که حيران حسين(ع) است

چو خواهم روضه ي رضــــــــــوان به فردا

که من را روضه ي رضوان حسين(ع) است

چرا عالم زجـــــانش نـــــــــــاله دارد

مگر  او هم پريشان حسين(ع) است

اگر خواهي ز حــــــــال عبد مســــــکين

خوشا حالش که مهمان حسين(ع) است

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

 

 

یا رب به در تو روســیاه آمده ام
بر درگه تو به اشک و آه آمده ام

اذنم بده راهم بده ای خـالق من
افکنده سر و غرق گناه آمده ام

عمرم به گناه ومعصیت شد سپری 
با بار گنه حضور شاه آمده ام

گم کرده ره و منزل پرخوف وخطر 
طی کرده بسوی شاهراه آمده ام

یارب تو کریمی و رحیمی و عطوف
بــا عــذر و اشــتـبـاه آمــده ام

غــفــار توئی صــمـد توئی بـنـده منم
محتاجم و با حال تباه آمــده ام

با بـیـم و امـیـد و حـالـت اســتــغــفـار
با چشم تر و نامه سیاه آمده ام

یـا رب تــو بــده بـــرات آزادی مـن
درمـانده مـنم بهر پـنـاه آمـــده ام

من معترفم به جرم و عصیان و گـناه
در بـارگـهت چو پرِّ کاه آمده ام

دریای کــرم توئی و مـن ذره خــاک
با لطف تواینگونه به راه آمده ام

دسـت مـن افـتـاده نـالان تـو بـگـیـر
چون یوسفم و ز قعر چاه آمده ام

یا رب به مـحـمـد و عـلـی و زهـرا 
پهـلوی شکـسته را گواه آمـده ام

حقّ حـسـن و حسـیـن و اولاد حسین 
نـومـید مکن که روسیاه آمده ام

بـر نــامــه اعـمـال مـحـبـت نـظـری
بر عمر گذشته عذرخواه آمده ام

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

خــــدا تنها روزنه امیدی است كه هیچگاه بسته نمیشود،

                تنها كسی است كه با دهان بسته هم میتوان صدایش كرد،

                                 با پای شكسته هم میتوان سراغش رفت،

                                                تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمیدارد،

                                 تنهاكسی است كه وقتی همه رفتند میماند،

                        وقتی همه پشت كردند آغوش میگشاید،


           وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود

و تنها سلطانی است كه دلش با بخشیدن آرام میگیرد نه با تنبیه كردن.

                                                                         خـــــــــــدا را برایتان آرزو دارم...

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

عکس مذهبی متحرک

خورشید چراغکی ز رخساره علی است

مه نقطه کوچکی ز پرگار علی است

هرکس که فرستد به محمد (ص) صلوات

همسایه دیوار به‌ دیوار علی است

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

 

از ذکر علی مدد گرفتیم

آن چیز که می‌شود گرفتیم

از بوته آزمایش عشق

از نمره بیست، صد گرفتیم

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (1)

 

 

آمدم امشب دهی برمن پناه

    رو سپیدی کن عطا بر رو سیاه

     آمدم تا که سبک بارم کنی

     لحظه ای لایق به دیدارم کنی

     آمدم از نو مسلمانم کنی

   سائل رفتار سلمانم کنی

  آمدم شاید کمی بهتر شوم

در صداقت پیرو بوذر شوم

……………

برای خواندن تمامی شعر زیبای “آمدم امشب دهی بر من پناه” روی ادامه مطلب کلیک کنید.



ادامه مطلب ...

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

 

 ﺧـــــــﺪﺍﯾﺎ !

  ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ !

    ﺣﺮﻓﻬﺎﯾــﻢ !

       ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺷﮑﺮﯼ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ !

         اما تو به حساب درد و دل بگذار

             و نگذار این رشته پاره شود ….

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

 

خداوندا ! اگر در کار تو چون و چرا کردم خطا کردم.

    و گر در نا امیدی ، تکیه جز بر کبریا کردم ، خطا کردم.

      اگر جز بر تو ، دل بستم به لذت های این دنیای فانی حلالم کن.

        و گر دل را به عشق نازنینان مبتلا کردم ، خطا کردم.

          اگر اسمی به جز اسم تو آمد بر زبانم ، من پشیمانم.

          و گر در نیک روزی ، غفلت از شکر و دعا کردم ، خطا کردم.

        اگر لغزیده گاهی ذره ای پایم ، ببخشایم .

      و گر از فرش زیرم اندکی پا را فرا کردم ، خطا کردم.

   من آن روزی که گفتم عشق را دیدم ، نفهمیدم

که عشق اول و آخر تویی عشق آفرینا، من خطا کردم.

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)



خداوندا

تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم.

مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را ، مبادا گم کنم اهداف زیبا را ،

دلم بین امید و نا امیدی می زند پرسه ، می کند فریاد می شود خسته….

مرا تنها تو نگذاری….

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

 

 

عشق گفتی کربلا آمد به یاد

هیبت خون خدا آمد به یاد

عشق یعنی جاده ی بی انتها

عشق یعنی نوری از سوی خدا

عشق یعنی ناله های حیدری

عشق یعنی صبر و آه زینبی

برای خواندن بقیه شعر مذهبی “عشق یعنی…” روی ادامه مطلب کلیک کنید.

 

 



ادامه مطلب ...

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)

 

 

اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین

مویم ز غصه رشته ی مهتاب شد حسین

هر جا کنار آب نشستم ز داغ تو

از بس که سوختم جگرم آب شد حسین

جانسوز تر ز داغ تو دیگر کسی ندید

خورشید هم ز داغ تو در تاب شد حسین

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)


 

 

ما مصیبت زده ی کرب و بلاییم حسین

   بال و پر سوخته ی آل عباییم حسین

     بسکه خون دل از این دیده ز غمهای تو رفت

       همنشین لب دریای بکاییم حسین

          عمر دنیا نرسد چون به عزاداری تو

             تا قیامت ز غمت عقده گشاییم حسین

 

 

اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :

اشتراک گذاري در بالاترين اشتراک گذاري در دنباله اشتراک گذاري در وي ويو اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در فرندفيد اشتراک گذاري در google buzz اشتراک گذاري در توييتر ايميل کردن اين مطلب

نظرات (0)
درباره وبلاگ

گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم
موضوعات
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 681
بازدید کل : 226409
تعداد مطالب : 251
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دعای فرج
Multijob Gplus Code
تماس با ما