˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
ما مصیبت زده ی کرب و بلاییم حسین بال و پر سوخته ی آل عباییم حسین بسکه خون دل از این دیده ز غمهای تو رفت همنشین لب دریای بکاییم حسین عمر دنیا نرسد چون به عزاداری تو تا قیامت ز غمت عقده گشاییم حسین
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
به چشمِ من تیر نزنید حالا که قلبم غمینه مادرِ من داره می آد می خوام که چشمام ببینه دستِ من و جدا نکن تا واسه مادر بمیرم زیر بغل های اون و می خوام با دستام بگیرم مشک من و پاره نکن نذار که سختی بِچِشم من از دو چشمِ اصغرِ تشنه خجالت بِکِشم به فرق من ضربه نزن حالا که نقشِ زمینم بذار ز لب های حسین بوسه ی آخر بچینم نیزه نزن تو سینه ام حالا که دل پریشونم بعد یه عمر وفای خود مدیون زینب بمونم شاعر : حسن فطرس
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
درباره وبلاگ گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
||
|