˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
8 / 1برچسب:تشیع آیینه,ایام فاطمیه,شعر مذهبی,شعر شهادت,شهادت,نیمه شب,تابوت,شانه,غم,پیکر,روان,طرف,احمد,استقبال,کارتپستال متحرک شهادت,کارتپستال فاطمه (س),کارتپستال,متنهای متحرک شهادت, :: 19:2 :: نويسنده : وحید نیمه شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانهها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی آن هفت تن، هفت آسمان این طرف، خیل رُسُل دنبال او آن طرف احمد به استقبال او باطناً تشییع زهرا و علی امشب ای مَه، مهر ورزو، خوش بتاب تا ببیند پیش پایش آفتاب دو عزیز فاطمه همراهشان مشعل سوزانشان از آهشان ابرها گریند بر حال علی میرود در خاک آمال علی چشم، نور از دست داده، پا، رمق اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق مُردهای تابوت، روی دوش داشت بود با آن عدّه، گرم گفت و گوی میبرید اسرار را، سر بستهتر این تنِ آزرده باشد جان من جان فدایش، او شده قربان من من هلال از داغ و این بدر من است هستیام را میبرید، آرامتر وسعت اشکم به چشم ابر نیست چارهای غیر از نماز صبر نیست بعد از امشب روزم از شب، شبترست مصحف من بود و هجده صفحه داشت همرهان، همراه او خاکم کنید شاعر:علی انسانی
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
درباره وبلاگ گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
||
|