˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
9 / 5برچسب:شب قدر,تسلیت,عاشقان ظهور,درد دل,مظلوم,علی,ماه رمضان,شبهای قدر,شهادت مولای متقیان,مناجات,مناجات شبانه,التماس ,دعا,کارتپستال شبهای قدر,کارتپستال شهادت علی, امیرالمونین ,دانی,عزا,عیسی,فلک,ایام شهادت, :: 17:6 :: نويسنده : وحید
در آن شب قدری که قدرش را نمی دید
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
14 / 2برچسب:دریاست,نبی,گوهر,فاطمه,ولادت فاطمه (ع),یکتا,همسر,علی,حسین,خلق,پناه,متن مذهبی,متن زیبا,متن اموزنده,شعر زیبا,شعر ولادت,شعر ولادت فاطمه (ع),شعر مذهبی,کارتپستال مذهبی,کارتپستال ولادت, :: 23:3 :: نويسنده : وحید
دریا ست نبی و گوهرش فاطمه است یکتاست علی و همسرش فاطمه است با آنکه پناهه همه خلقست حسین او هم به پناه مادرش فاطمه است
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
نمایان شد ز خط آتش و دود که جرم فاطمه حب علی بود پس از زهرا علی بی همزبان شد اسیر امتی نامهربان شد . .
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
فیض دو جهان به حب مولا بسته ست
بر گوشه ای از چادر زهرا(س) بسته ست
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
25 / 12برچسب:علی اصغر,علی,شعرهای مذهبی,شعر,شعرمذهبی,متنهای مذهبی,مذهبی,شعر علی اصغر,ک, :: 23:24 :: نويسنده : وحید
علی اصغر خوشبو ترين گل گلاب كربلا منم شيوا ترين نواي ني نينوا منم با خون نوشته روي گلويم كليم عشق باب الحوائج حرم مصطفي منم با تير عشق هستي خود را فروختم بازار عشق را به تبسم بها منم خون گلوي من به همه دردها دواست درمان دردهاي دل بي دوا منم با دست كوچكم گره ها باز مي شود مردم علي اصغر مشكل گشا منم نامم علي اصغر و در كشتي حسين هم بادبان و لنگر و هم ناخدا منم اي حرمله به بيشۀ ما بيهوده ميا چون شير كوچك حرم لا فتي منم آوازه شجاعت من تا به عرش رفت خيبر گشاي ديگر خيبر گشا منم اين دست هاي كوچك من دست حيدري است شش ماهه اي كه كشته شد بي صدا منم حاج داود داللهي(قطره)
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
درباره وبلاگ گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
||
|